امروز جلسه آخر کلاس گرامر زبانمون بود. کلاس های زبان امتحانشون رو زودتر از کلاس های درسی دیگه برگزار می کنند. معلم برگه های امتحان هفته قبل را نشون داد و بعد پرسید که چه کسانی ترم بعد هم در آلمان خواهند بود؟ حدود نصف کلاس دستشون رو بالا بردند. بقیه گفتن که به کشورهاشون برمی گردند.این کلاس گرامر مخصوص بچه های Erasmus بود. قبلا در مورد این پروژه نوشته ام. این بورس به دانشجویان دانشگاه های مختلف اروپایی داده می شود و آنها با هزینه این بورس می توانند یک سال در کشور دیگری درس(ادامه درس شان) بخوانند. توضیح بیشتر این بورسیه را از اینجا بخوانید. خلاصه معلم پیشنهاد داد که با هم به کافی شاپ برویم و با یکدیگر خداحافظی کنیم.
عکس دسته جمعی بچه های کلاس. من عکاس هستم!
در کافی شاپ بچه ها از مهمانی ها و جشن هایی که مشترکا رفته بودند می گفتند و مثلا می گفتن فلانی از فلان کشور هست دیدید چقدر در مهمانی ها م س ت می کند؟ فلانی دو ماه پیش وقتی م س ت بوده سوار دوچرخه شده و زمین خورده و آسیب دیده. دختر روس کلاس هم از همه دعوت کرد که فردا برای دیدن تئاتری که در آن بازی می کرد بیایند. خلاصه بحث هایی می کردند که من نقطه اشتراکی با آنها نداشتم.
من هم سر صحبت را با دختر مجارستانی که از روی چهره اش فکر می کردم اسپانیایی است،باز کردم. اسمش استر(Ester) است. حتما داستان تاریخی که مربوط به این ملکه یهودی که همسر پادشاه ایران بوده است را خواندید. می توانید از اینجا مطالعه کنید. من از او پرسیدم معنی نامت چیست؟کلا من همیشه علاقه دارم معنی نام ها را بدانم و معمولا از دوستان غیر ایرانی ام سوال می کنم. بیشتر می خواهم بدانم در سرزمین های دیگر از چه مفاهیمی برای نام فرزندانشان استفاده می کنند.او گفت نامی در انجیل است و به دوستش گفت تو انجیل را خوانده ای، این داستان را دیده ای؟ طرف هم نمی تونست بگه که نه. گفت بله بعضی قسمت هایش را خوانده ام. من از او پرسیدم آیا این نام یک ملکه یهودی نیست؟ او گفت مادرم یهودی است. من شنیده ام طبق قوانین یهود دین از مادر به ارث می رسد.
دختر دو رگه فرانسوی-لهستانی کلاس هم نامش ملیکاست. بچه های Erasmus همه به زبان انگلیسی مسلط هستند. از هر کشوری که باشند زبان مشترکشان انگلیسی است. ملیکا می گفت من در مدرسه برای زبان خارجی دومی که انتخاب می کنیم به توصیه پدرم زبان آلمانی را خواندم و برای زبان خارجه سوم!! زبان اسپانیایی را آموختم. یعنی اینها غیر از زبان انگلیسی که از ابتدایی می آموزند و می توانند مثل زبان مادری تکلم کنند و زبان لاتین که زبان مذهبی شان هست دو زبان دیگر هم می آموزند.
بعد از من پرسید زبان شما فارسی است. من هم گفتم فارسی یا Persisch. ملیکا یادش بود که من یکبار سر کلاس گفته بودم زبان فارسی خیلی از آلمانی راحت تر است.همین طور که قبلا گفته ام تمامی اسامی در زبان آلمانی سه حالت مذکر یا مونث و یا خنثی دارند، مثلا آب خنثی است و میز مذکر است. این جنسیت در اسامی در صفت سازی و استفاده از حروف اضافه قوانین پیچیده ای دارد. من یکبار که سر کلاس مخم سوت کشیده بود گفتم زبان فارسی خیلی راحت تر است و معلم بهم گفت همه میگن زبان مادری ما راحت تر است این جنسیت پذیری اسامی ریشه در زبان لاتین دارد که اکثر زبان های اروپایی در آن ریشه دارند. یعنی فرانسوی و اسپانیایی و رومانیایی و پرتقالی هم همین قواعد مذکر و مونث را دارند( همه زبان ها جنسیت خنثی رو ندارند). من هم گفتم در زبان فارسی میز میز است حالا مذکر باشد یا مونث از میز بودنش کم نمی شود. اون دختره با تعجب گفت وقتی میگید میز بدون مشخص کردن مذکر یا مونث بودن آن اون وقت از کجا می فهمید که مذکر یا مونث است. خلاصه در ذهنش نمی گنجید که بدون این جنسیت بندی هم دنیا برقرار است.
عکس زیر دست خط معلممان است .ببینید چقدر خواندنش مهارت می خواهد. البته این دست خط مختص ایشان نیست و معمولا اکثرا این طوری می نویسند.
تصویر زیر هم معبر ایجاد شده برای عبور عابرین در حین عملیات ساختمانی است. در صورتی که پیاده روی مربوطه سه برابر این مقدار فضا دارد و عابرین می توانند از قسمتی دیگر عبور کنند ولی برای رفاه حال مردم مسیری ایمن را ایجاد کردند.
گذرگاه موقت
گذرگاه موقت در حین عملیات ساختمانی
بازار افغان
درون حجره
حجره پارچه فروشی
تختگاه و منقل کباب و سماور و دیگ و دیوارهای نقاشی شده
البته عکس های بازارهای پاکستان هم بود که من فاکتور گرفتم.
تصاویر زیر کلبه آفریقایی و ماسک هایی است که بومیان در مراسم های آئینی شون بر چهره می زدند. البته عکس های ماسک ها زیاد بود و من چند تا رو انتخاب کردم. در ماسک ها دقت کنید. در واقع کله آدم در زیر ماسک که نوارپیچی شده است قرار می گیرد، یعنی ماسک روی سر قرار می گیرد نه روی صورت!
ماسک فیل و گاو و مار و .. بومیان آفریقا
کلبه گلی
این فکر کنم سردسته شون هست، ماسک کروکودیل
تصاویر زیر مربوط به تمدن هند است.
شیوانا الهه ای با دستان متعدد
به چیدمان پله ای توجه کنید.
تصویر زیر یکی از اشکال مقدس برهماییان است که از سنگ ریزه های رنگی درست شده. برای ساخت این اثر عده ای راهب بودایی از هند به مدت شش ماه در موزه کار کردند تا این معبد سمبلیک را ساخته اند.
تماما از سنگریزه های رنگی است
تصاویر زیر از ابزار و پوشش سرخ پوستان آمریکای جنوبی است.
به فرم اسب که روی شیشه ویترین حک شده توجه کنید.
اسکلت های فلزی برای نمایش لباس ها
تصویر زیر توضیح گر(اسم من درآوردی اینجانب ) موزه است. در بدو ورود این وسیله را به بازدید کننده می دهند. هر کدام از اشیاء موزه یک کد سه رقمی دارد که روی تابلوی آن نوشته و بازدیدکننده اگر اطلاعاتی در مورد شی می خواهد آن کد را به این دستگاه صوتی می دهد و توضیحاتی برای او پخش می شود.(مثل MP3 است) و آن نوار نارنجی رنگ هم مجوز ورود به مخزن موزه است. در داخل مخزن موزه چهار یا پنج برابر اشیایی که برای نمایش گذاشته بود وجود داشته که اجازه عکس برداری داده نشده.
تصویر زیر هم نام هر بخش موزه است که با پروژکتر کوچکی روی دیوار انداخته می شود. یعنی به جای این که نام هر بخش را روی کاغذی بنویسند و در ابتدای ورودی آن بزنند با پروژکتور آن را نمایش می دهند.
ورودی هر بخش
تصویر زیر هم بخشی از اسباب بازی و ساخته های آفریقایی است با حلبی! و ضایعات. البته نمونه مدرن(بازسازی شده امروزی) همه اشیاء موزه در مغازه خود موزه برای فروش قرار دارد.
راهنمای کاریابی در آلمان این هم سایتی است که درباره بازار کار آلمان مطالب نوشته است.